۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه

]چندروز پیش که یه مصاحبه از انوشه انصاری رو دیدم خیلی برام عجیب بو د که چطور یه فردی که فقط بیست میلیون دلار برای سفرش هزینه کرده اینقدر میتونه بی ادعا باشه؟برای من خیلی عجیبه
با توجه به چیزایی که اینجا تو ایران میبینم و عکس العمل ادمایی که دور و برم هستن برای من تعجب اور که چقدر این شخص بی ادعا و بقول خودمون خاکی باشه.
دور برمون خوب نیگا کنیم حتی به خودمون اگه نگاه کنیم میبینیم که پز دادن مثل یه صفت ژنتیکی شده.
من خیلی افرادی رو میشناسم که به خاطر اینکه به اصطلاح کم نیارن دروغ میگن و اصلا به این توجه نمیکنن که با این کار چه ابرویی از خودشون میره و البته افرادی که به غیر دکمه سبز و قرمز گوشی موبایلشون هیچ اطلاعاتی از گوشیشون ندارن و همیشه سعی میکنن اخرین مدلشو داشته باشن و.....از اون بدتر ادمای مدرک دار بی سوادی که مدرکشونو قاب طلا میگیرن میذارن جلو چشم همه که بله ماهم مهندسیم ولی دریغ از یه ذره شعور .
من نمیدونم چه باید کرد که این تربیت و فرهنگ عوض بشه.کاش بجای نگاه کردن به سوییچ ماشین همدیگه یا گوشی موبایلمون و ارزیابی قیمت لباسای همدیگه یکمی هم به شخصیت خود خودمون نگا میکردیم.کاش!!!

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

ایرانیان امریکا

قبل ترها همیشه وقتی یه سری از افرادو میدیدم که با پز و افاده و دماغ باد کرده میگفتن که فامیلمون امریکاست و یا پسر و دخترم امریکان.فکر میکردم امریکا سرزمینی با دویست وسیصد میلیون آدم "های کلاس "و روشنفکر و اینجور چیزا.
بعدش که بزرگتر شدم و دنیا هم کوچکتر شد و البته ماهواره هم اومد دیدم نه بابا این خبرا نیست.شبکه های فارسی زبان یکی پشت یکی مثل پشکل ریختن بیرون از شب خیز بگیر تا امیر قاسمیو شهرام همایون سیاسی.
من هنوزم که هنوزه نمیدونم فلسفه این تلویزیونای لوس انجلسی چیه؟اگه کارشون فرهنگ سازی که چیزی جز فرهنگ گدایی و خاله پیرزنک بازی تا حالا ترویج نشده.دعواهای مجری و مدیر شبکه ها با همدیگه.
همیشه یه چند ماهی کاسه گدایی دستشون میگرن و به اصطلاح تله تان راه میندازن که ای مردم یاری کنید تا ما تلویزیون داری کنیم.
اگه شما قادر به تامین بودجه نیستین پس برا چی تلویزیون راه میندازید .تلویزیونایی که حتی سالی یک ساعت تولید برنامه ندارند و کاری جز مصاحبه های بیات و دست چندم ندارن.
حالا تا اینجای کار یه طرف , اما چیزی که منو اذیت میکنه.پخش سریالای ایرانی که از شبکه های ایران پخش میشه و اینا بعد از یه مدت شروع میکنن به پخشش یا بهتر بگم رلش میکنن اونم با کیفیت بد از لحاظ تصویری.
گردانندگان این شبکه ها چجور ادمایین ؟ایا غیر از یک سری افرادی که به جز کسب منافع شخصی خودشون هدف دیگه ای دارن؟
اکثر تماسای تلفنی ساختگی و برنامه هاشون جز یه سری وراجیایی که سواد و اطلاعات مجریاشون در حد همون پنجم دبستانه چیز دیگه ای نیست.
ادامه داره.........

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

سفر با رویال سفر

هفته پیش در چنین روزی برای شرکت در مراسم چهلم عموجان باید میرفتم تبریز.طبق معمول با استفاده از تلفن و رزرو تلفنی بلیط گرفتم.والبته از شرکت "رویال سفر ایرانیان"
اما طبق معمول و چیزی که تو ایران عادی شده اتوبوس تازه ساعت "ده وبیست "دقیقه به جلوی سکو اومد در حالی که ساعت حرکت ده و ربع بود.و ما با سلام و صلوات ساعت یکربه به یازده راهی شدیم
بعد اینکه سوار اتوبوس شدم و سرجام نشستم متوجه شدم که صندلیم خرابه و هربار که میخواستم تکیه بدم پشتیم به سمت عقب میرفت.تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که به مهماندار اطلاع بدم والبته اونم یه جوابی داد که ما همه گیج موندیم.
وقتی گفتم که آقا این پشتیش خرابه.برگشت و با یه خنده مسخره ای گفت :وقتی رسیدیم درستش میکنم.اینم از شانس تو که اینجا افتادی.
خوب این شرکت "رویال سفر" بلیطش از بقیه تعاونی ها پانصد تومن گرونتره چون ادعاشون میشه که سرویسشون از همه بهتره.
که این یه نمونش بود.حالا قصه برگشتنمون بمونه واسه بعد که هوس کردم با vipبرگردم و شانس اوردم که ذات الریه نگرفتم.

۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

خاطرات تلخ و بی مسئولیتی.



اینجا میخوام درباره مشکلاتی بنویسم که برای ادم پیش میاد البته نه مشکلاتی که مسئولش خود فرد بلکه مسیولش افراد دیگه ای هستن ولی به علت عدم احساس مسیولیت مدیران و چیزایی شبیه این انسان دچار سر خوردگی میشه.
اینجا خبری از ادبیات و نثر و نظم نیست.اینو خیلی جدی میگم.
البته بخش نظرات و جوابگویی هم تعطیله و همه اسامی شرکتها و حتی اسامی افراد تا حد ممکن نوشته خواهد شد.و البته اگه برخورد خوب و مسئولانه ای هم باشه مطمئنا میگم و تشکر هم میکنم.شاید اینطوری یه جورایی بشه یه تلنگری زد .
اولین نوشته منم مربوط به سفر اخیرم میشه که فردا میذارمش اینجا.