۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

ایرانیان امریکا

قبل ترها همیشه وقتی یه سری از افرادو میدیدم که با پز و افاده و دماغ باد کرده میگفتن که فامیلمون امریکاست و یا پسر و دخترم امریکان.فکر میکردم امریکا سرزمینی با دویست وسیصد میلیون آدم "های کلاس "و روشنفکر و اینجور چیزا.
بعدش که بزرگتر شدم و دنیا هم کوچکتر شد و البته ماهواره هم اومد دیدم نه بابا این خبرا نیست.شبکه های فارسی زبان یکی پشت یکی مثل پشکل ریختن بیرون از شب خیز بگیر تا امیر قاسمیو شهرام همایون سیاسی.
من هنوزم که هنوزه نمیدونم فلسفه این تلویزیونای لوس انجلسی چیه؟اگه کارشون فرهنگ سازی که چیزی جز فرهنگ گدایی و خاله پیرزنک بازی تا حالا ترویج نشده.دعواهای مجری و مدیر شبکه ها با همدیگه.
همیشه یه چند ماهی کاسه گدایی دستشون میگرن و به اصطلاح تله تان راه میندازن که ای مردم یاری کنید تا ما تلویزیون داری کنیم.
اگه شما قادر به تامین بودجه نیستین پس برا چی تلویزیون راه میندازید .تلویزیونایی که حتی سالی یک ساعت تولید برنامه ندارند و کاری جز مصاحبه های بیات و دست چندم ندارن.
حالا تا اینجای کار یه طرف , اما چیزی که منو اذیت میکنه.پخش سریالای ایرانی که از شبکه های ایران پخش میشه و اینا بعد از یه مدت شروع میکنن به پخشش یا بهتر بگم رلش میکنن اونم با کیفیت بد از لحاظ تصویری.
گردانندگان این شبکه ها چجور ادمایین ؟ایا غیر از یک سری افرادی که به جز کسب منافع شخصی خودشون هدف دیگه ای دارن؟
اکثر تماسای تلفنی ساختگی و برنامه هاشون جز یه سری وراجیایی که سواد و اطلاعات مجریاشون در حد همون پنجم دبستانه چیز دیگه ای نیست.
ادامه داره.........